امروز : 01 اردیبهشت 1403 ساعت : 05:16
محبوب ترین اخبار ها

شهید ابراهیم شکوری راد

زهیر صفری  | 511  | 0  | 1400/12/01
شهید ابراهیم شکوری راد,شهدا,شهید,شهدای کمیشان

 مشخصات


بخش :مهروان
شهرستان : نكا
استان : خراسان شمالي
جنسیت : مرد
وضعیت تاهل : مجرد
شغل : کارگری
یگان : لشگر 77 ثامن الائمه خراسان
نوع عضویت : ارتش - سرباز
مذهب : شیعه
دین : اسلام‌‌
نام پدر : علی
تحصیلات : راهنمایی
کد شهید : 5423
رسته : پیاده
نام مادر : معصومه کلاته ای

 

 شناسنامه شهادت

موضوع شهادت : جبهه
محل شهادت : فکه
تاریخ شهادت : 1367/04/22
نحوه شهادت : اصابت ترکش

 

شناسنامه تدفین


شهر : کمیشان
شهرستان : نكا
استان : مازندران
گلزار : حسینیه کمیشان
تاریخ تدفین : 1367/09/29

 

تولد

شهید ابراهیم شکوری راد (۱۳۴۷ بجنورد _ ۱۳۶۷ فکه) متولد روستای باقرخان شهرستان بجنورد استان خراسان شمالی است. ابراهیم شکوری راد در خانواده‌ای با ایمان و دوستدار اهل بیت علیه ‌السلام متولد شد، مادرش معصومه کلاته ای و پدرش علی نام داشت.


تحصیلات و خانواده

ابراهیم شکوری راد در سایه محبت های پدر و مادر پاکدامن و مهربانش دوران کودکی را پشت سر گذاشت و بعد وارد مدرسه شد و به فراگیری تحصیل پرداخت، تحصیلات را در مقطع دوم راهنمایی با موفقیت پایان رسانید.شهید بزرگوار مجرد و فرزند اول خانواده بود.


شهادت

ابراهیم شکوری راد سرباز ارتش جمهوری اسلامی ایران بوده و در لشکر ۷۷ خراسان به اسلام خدمت می کرد که در ۱۳۶۷/۰۴/۲۱ هجری شمسی در منطقه فکه شهد شیرین شهادت نوشید و در جوار رحمت الهی جای گرفت. پیکر پاک شهید شکوری راد در مورخه ۱۳۶۷/۰۹/۲۹ پس از سالها مفقودالاثر بودن تشییع و در حسینیه روستای کمیشان دفن شد. سلام و درود خدا بر روح پاک و مطهرش.

 

فرازهایی از وصیتنامه شهید شکوری راد

...با سلام و درود بر امام امت که با راهنمایی های خود راه را بر ملت مبارز دنیا روشن کرد تا با مبارزه های بی امان خود قلب ابرقدرت های شرق و غرب را به لرزه در آورند... دوست دارم (دشمنان) چشم هایم را در اوج دردش از حدقه در آورند و دست هایم را قطع کنند و پاهایم را از بدن جدا سازند و قلبم را آماج رگبارهایش قرار دهد و سرم را از بدن جدا نمایند تا در کمال فشار و آزار دشمنان مکتبم ببینند که گرچه چشم هایم؛ دست هایم و پاهایم و قلب و سینه و سرم را از من گرفته اند اما یک چیز را نتوانسته اند بگیرند و آن ایمان و هدفم است...

خدایا می دانی که چه می کشیم، پنداری که چون شمع ذوب می شویم؛ ما از مردن نمی هراسیم اما می ترسیم بعد از ما ایمان را سر ببرند و اگر بسوزیم هم که روشنایی می رود و جای خود را دوباره به شب می سپارد، پس چه باید کرد از یک سو باید بمانیم تا شمع آینده شویم و از دیگر سو باید شهید شویم تا اینده بماند. هم باید امروز شهید شویم تا فردا بماند و هم باید بمانیم تا فردا شهید نشود عجب دردی!! چه می شد امروز شهید می شدیم و فردا زنده می شدیم تا دوباره شهید شویم. آری همه یاران سوی مرگ رفته اند در حالی که نگران فردا بوده اند.

ای امت اسلام راه سعادت بخش امام حسین ع را ادامه دهید، زینب وار زندگی کنید و راه شهدا را ادامه دهید و امام را تنها نگذارید و برای سلامتی امام دعا کنید.. و ای کشورهای جهان آیا نمی بینید که اسرائیل غاصب چطور در لبنان جنایت می کند؟؟ و ملت مظلوم فلسطین و لبنان آماج رگبارهای بی رحم خود قرار می دهد؟ و حتی به پیر زن ها و کودکان رحم نمی کند و حتی داخل بیمارستان نیز مجروحین را به گلوله می بندد... جای تاسف است که کشورهای عربی لب به اعتراض نگشاده اند، ان شاالله بر سر عقل بیایند و همه بر علیه اسرائیل قیام کنند.

... ای دوستان، مرا عفو کنید و اگر اشتباهی از من سر زده به حساب خودم بگذارید نه به حساب انقلاب اسلامی. و ای رفقا بعد از شهادتم نگذارید سنگرم خالی بماند و اسلحه ام بر زمین بیفتد...

ارسال دیدگاه

برای ارسال نظر لطفا ورود یا ثبت نام کنید.